پارسا و مامان
سلام ملوسکم عزیز مامان بعد از رفتن انار خیلی بیشتر حساس شدم مدام دنبالتم که اتفاق بدی برات نیفته چون من همچین توانی رو ندارم که تو رو از دست بدم دق مرگ میشم به خدا امروز کمی موهاتو کوتاه کردم بله دیگه مامانت آرایشگر شده هههههههه اما متوجه نشدم و کمی گوش ت زخم شد فدات شم که صداتم در نیاوردی هر چی تلاش کردم غذا بخوری نشد که نشد و باز هم دارم برات غذا ها رو میکس میکنم آخه من چی کار کنم از دسته توی نیم وجبی! از همون لحظه ای که بدنیا اومدی با شیر نخوردنت و حالا هم غذا نخوردنت پدر بنده رو در آوردی تو هنوزم فراموش نمیکنم برای اینکه یه کم شیر بخوری چه ک...
نویسنده :
مامان شیدا
16:06