ما اومدیم ههههههه
اول سلام
نمیدونین چقدر دلم برای اینجا و دوستای عزیزم تنگ بود
ببخشید . . . به خاطر غیبت طولانی مدت من و پارسا
چند تا مورد باعث شد که نتونم بیام اینجا
مهمون داشتم
دایی من که میشه عموی همسرم سکته ی مغزی کرد و چون
اونا قسمتشون نشد که صاحب اولاد بشن ما دور و برشون
بودیم که احساس تنهایی و بی کسی نکنن البته هنوز هم
تو بیمارستان بستریه . خدا رو شکر که اونو از دست ندادیم
و برای خوب شدن حالش همیشه دست به دعاییم . . .
از طرفی هم اینترنتمون تموم شد و برای تمدیدش فرصت نمیکردیم
خودمم سه روزی بود که مریض بودم و خونه ی مادرم میموندم
اینم دلایل غیبت ما
اما دوستان باور کنید که به یاد شما و نی نی های نازتون بودم
و اما در مورد پارسا شیطون
مروارید پنجم اومد و شیشمی هم در راهه
باید عکس از دندوناش بگیرم حتما
اینم چند تا عکس از کادوهای تولدش
این کادوی مامان آذر و بابایی (من)
اینم کادوی دایی رسول
اینم کادوی دایی بهرام
اینم کادوی خاله لیلا
اینم خاله لیلا کادو داده
این لباسم دایی بهرام کادو داده
بوسسسسسسسس برای همه شون
دستشون درد نکنه