نفس مامان پارسا نفس مامان پارسا ، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 22 روز سن داره

پارسا تنها بهانه زندگی

دیر کردم

                                                سلام چشم و چراغ خونم شیطون بلای جونم  خیلی ناراحتم که روز تولدت نشد بیام اینجا و برات پست بزارم گلم مدتی بود که اینترنت نداشتیم تقصیر من نیست یعنی! دو سالگیت هم تموم شد ماهکم  امیدوارم و از ته قلبم دعا میکنم که سالهای پیشه روت پر از شادی و موفقیت باشه . برا دوستای عزیزم خیلی دلم تنگ شده بود                                          ...
11 مهر 1391

زلزله ی شهر ما ...

سلام پارسا جونم پریروز خیلی ترسیدی اون دو تا زلزله . . . وحشتناک بودن مامان. من نشسته بودم جلوی تلوزیون تو هم کنارم رو مبل نشسته بودی ... که یه دفعه همه جا شروع به لرزیدن کرد من بی هیچ معطلی تو رو گرفتم بغلم و رفتم به جای امن خونمون تنها بودیم من داد میزدم و یا ابوالفضل میگفتم و خدا رو صدا میزدم تمام وجودم میلرزید . . . وحشت زده بودم. زیاد طول کشید تا تموم شه .بعضی از وسایلامون شکست  و دیوارامونم آسیب دید.تو هم که اون لحظه محکم بغلم کرده بودی بابا رو صدا میکردی. هنوز به خودم نیومده بودم که دوباره شروع شد دیگه داشتم گریه میکردم خیلی ترسیده بودم . بابا زود خو...
23 مرداد 1391

ماه مهمونی خدا

سلام عزیز دل مامان خیلی خوشحالم آخه ماهه عزیز خدا رسیده شور و شوق بچه گونه ای دارم من عاشق ماهه رمضونم امیدم به خدای مهربونه که شاید این بنده ی سراپا گناهش رو ببخشه . . . امروز اولین روز و من روزه گرفتم امیدوارم مورد قبول و رحمت خدای بزرگ قرار بگیره عزیز مامان نمیدونی خلوت خالصانه با خدای مهربون چه حس و حال قشنگی داره آدم خالی میشه و آرامشی دلپذیر همه ی وجودو در بر میگیره ... خدای بزرگ خیلی بخشنده ست با همه ی غفلتهامون باز هم با ما میمونه پسر نازم یه چیز میخوام بگم کاش اینا رو بخونی و عمل کنی عزیز مامان اگه با خدا باشی فقط از اون یاری بخوای بسه برات . . . تو هم تو...
31 تير 1391

Ax parsa

عسل مامان   پارسا پشته میز بابا(مغازه بابا)   وقتی پارسا خوابش میاد       پارسا و عشقه بی پایانش به لپ تاب ...
21 تير 1391

بازم اومدم

سلام عزیز دلم شیرین زبونم مدتها بود که نمیومدم اینجا  ولی دلم برای دوستای عزیزم واقعا تنگ شده بود خبر خاصی برات ندارم زندگی با همه ی خوبیها بدیهاش داره میگذره روزهای جمعه رو با جمعی از فامیلای بابا میریم بیرون شهر و خوش میگذرونیم.چند روز پیش هم رفتیم عروسی دختر پسر داییم (فرناز).تو رو هم همرام بردم حتی جیکتم در نیومد و اصلا اذیتم نکردی .آفرین پسر مهربونم. دقیقا برعکس کوچولوییت که از حموم بدت میومد و همش گریه میکردی الان خیلی حموم و آب بازی رو دوس داری به خصوص با بابا. گلپسرم خیلی شیرین زبون و عسل شدی پسته بعدی حتما  فرهنگ لغتت رو میزارم.بوسسسس ...
8 تير 1391

امروز تولدمه

سلام قند عسلم گلپسرم امروز بیست و سومین سالگرد تولد منه از خونواده ی عزیزم ممنونم که تک تکشون بهم تبریک گفتن و هدیه دادن  و من اینو فهمیدم که هنوز تو دل عزیزان جا دارم و اونا روز بدنیا اومدن منو از یاد نبردن. بابا برای کادوی تولدم النگو گرفت دستش درد نکنه. برای من هیچی تو دنیا مهمتر و بالاتر از محبت نیست من به مال دنیا اهمییت نمیدم و فقط انتظار مهربونیه عزیزامو دارم. شنیدم آدما اگه تو روز تولدشون از خدا چیزی بخوان حتما مستجاب  میشه و من از خدای بزرگ و مهربونم میخوام که پسر عزیزمو از بلا ها و بدیها دور نگه داره و اونو همیشه سر بلند و موفق کنه. و منو به آرزوی دیرینه م برسون...
17 خرداد 1391

این روزا

سلام قند عسلم پاره ی تنم  خییییییییییییییلی دوستت دارم. مامانی اصلا حوصله نداشتم بیام نت و برات پست جدید بزارم نمیدونم چرا این روزا خیلی کسل و بی حوصله شدم. مامانیا از مشهد برگشتن و کلی سوغاتی عایده ما شد هههههههههههههه چند روز پیش هم تو رو بردیم دومین مرحله ی سنجش بینایی و شکر خدا  چشمای قشنگت سالمه. بعد هم من رفتم دکتر به خاطر فشار خونم و کم خونیمو این چیزا که دکتر برام کلی  آزمایش نوشت و هنوز جوابش آماده نیست. دیشب سالگرد عروسی و آغاز زندگی مشترکمون بود هنوزم به یاد دارم که چقدر خوشحال بودم . خبر دیگه ای نیست گلم. خیلی دوستت دارم. ...
11 خرداد 1391

مادرم روزت مبارک

یه روز کمه باید همه ی روزهای دنیا مال تو بود نمیدونم چطور میشه در برابر اون همه مهربونی فداکاری و دلسوزیهای بی نهایتت ذره ای رو جبران کنم. نمیشه  به خدا نمیشه الان که خودم مادر شدم میدونم که تو برای ما خیلی زحمت کشیدی و چه خون دلها خوردی و دم نزدی . . . مادرم سلطان قلبم فقط بدون که دخترت تو نباشی نیست همین الان که اشکام داره سرازیر میشه از خدای بزرگ و مهربونم میخوام که هیچوقت این فرشته ی نازنین رو از من نگیره من نفس از مادرم میگیرم من میمیرم تو نباشی امروز که یه هفته ست رفتی زیارت امام رضا خیلی دلم برات تنگ شده نمیتونم برم خونه به پدر سر بزنم آخه طا...
22 ارديبهشت 1391