عشق ابدی مامان
سلام پارسا جونم
عشق من
امید آینده ام
همه ی هستی من
نفس مامان
میخوام از ته دل داد بزنم و بگم که عا شقانه دوستت دارم
گاهی وقتا که خیلی اذیتم میکنی با خودم میگم شاید برای آوردن تو عجله
کردم اما ثانیه ای طول نمیکشه پشیمون میشم و خدا رو شکر میکنم که
تو رو به ما هدیه کرده چون تو با اومدنت به خونمون صفا دادی
به زندگیمون هدف دادی
تا تو نبودی خونمون نشاط حالا رو نداشت
تو عشق حقیقی منی عشقی بی هوس
واقعیه . . . واقعی !
من نفس از تو میگیرم
پسر نازنینم
ماه من
تا ابد دوستت خواهم داشت
و اما درباره ی تو
به تازگی تا کفگیر دستت میاد مامانو میزنی ای بلا
اسمم قشنگ و واضح صدا میکنی
عوض کردن پوشکتم که دیگه واسه خودش داستانی داره
تا بخوام عوضت کنم هر بار چند تا مشت و لگد از طرف شما نوش جان میکنم
کم کم از مبل و میز میگیری بلند میشی و قدم برمیداری
این آبریزش بینی هم دست بردارت نیست
مامانی
غذا هم که نمیخوری تا به زور بهت غذا ندم انگار نه انگار
مگه گرسنه ت میشه ؟ عمرا بشه
واسه تکرار اسمه ساده ی توست
صدایی در منه عاشق اگر هست
دوستت دارم