خیلی دلم گرفته...
سلام بهترینم
دیروز مامانی حالش بد شد خیلی ناراحت بودم آخه من عاشق مادرم هستم این فرشته ی الاهی رو بعد از خدای مهربون پرستش میکنم حتی بزرگترین آرزوم مرگ قبل از عزیزانمه.قلبه مامانی ناراحته و من خیلی دلواپسشم حاضرم جونمو فداش کنم تا اون به جای من نفس بکشه...از خدای خوبم میخوام که هر چه زودتر مادر عزیزتر از جونمو شفاش بده... <آمین>
خب مامانی منم دلم خیلی گرفته دیشب باباهم اونقدر خسته بود که زود رفت خوابید ومن تنهایی تو اتاق پذیرایی نشستم حتی خودمم نمیدونم فکر چی رو میکردم یه چایی خوردم انگار دنیا دور سرم میچرخید منم بلند شدم که برم بخوابم اما خواب با چشام غریبی میکرد.خودمم نمیدونم کی خوابم برد شاید نزدیکای صبح...
حالا بگذریم ناز گلم نی نی قشنگ و دوست داشتنیم
خیلی ماهی خیلی دوستت دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی