عزیزمی
سلام نازنینم
اولین چیزی که میخوام برت بنویسم اینکه هر روز از روز پیش
شیرینتر میشی و من دیونه ترخیلی بهت وابسته
شدم همه ی زندگیم در تو خلاصه میشه ...
تو عشقمی جونمی همه ی امیدمی
میدونستی که مامان بی تو میمیره . . .
چراغ خونمون
نفس مامان
عاشقتم
با امروز چهار روزه که مامانی ها رفتن
درسته که تلفنی با هم میحرفیم
ولی خب با این همه حضوره مادر عزیزم همین نزدیکیا بهم آرامش
میده حالا که ازم دور شده یه جوره ناجوری میشه دلم
خدا حفظشون کنه و سایه ی پر مهر این رفیق بی کلکو از سرمون دریغ نکنه
آمین.
دیشبم اگه نمیزاشتی بخوابم دیگه قات میزدم
داشتم از بی خوابی میمردم آرامبخشی که دکترت برات نوشته
از اون کمی بهت دادم صبح بیدار شدی
واااااااای
چقدر آسوده خوابیدم
امروز هم کلی با هم بازی کردیم
البته باید بگم به اندازه کافی حتی بیشتر از ظرفیت بنده
نق زدی .............. گوشم رفت .دیونه ام کردی
و . . .
و برای اولین بار خرما نوش جان کردی خیلی ام خوشت اومد
دیگه میتونی غذاهای متنوع بخوری.
عزیز دلم من تو رو از جونم بیشتر میخوام
درسته که این روزا با داد و گریه هات رو اعصابم
راه میری با این همه من عاشقتم
بابا جونت باورشون نمیشه که از صب تا شب پدر بنده رو
در میاری چون وقتی میاد خونه یا خوابی و یا سر حال
که با هم بازی میکنید...
و من .
دوستت دارم پسر جیگر و عزیزم
فک کنم خیلی ازت گلگی کردم مامانی
معذرت