عمو رفت
سلام عسلم
عمو رفت
همین چند لحظه پیش !
دلم گرفته واسه همون نتونستم بخوام اومدم اینجا که برات
بنویسم
هوا خیلی سرد شده و چون الان نصف شبو میگذره و تو
خواب هستی نتونستم برای بدرقه فرودگاه برم
مامانی (من) که میشه عمه ی عمو و مادر بزرگ بابا شبو موندن
تا برای بدرقه اینجا باشن
تا الان هم نخوابیدیم تا بیشتر در کنار
عمو وقت بگذرونیم
باید بگم که عمو خیلی مهربونه
از خدای بزرگ میخوام که یه زن خوب نصیبش کنه
تا تو غربت تنها نباشه و خیال ماهم ازش آسوده شه
فرشته کوچولو خیلی دوستت دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی