پیامی از خدا..
آن گاه که من اسمان و زمین را آفریدم به آنها گفتم وجود داشته باشند و وقتی مرد را آفریدم به او شکل دادم و زندگی را در او دمیدم. اما من تو را زن به وجود آوردم. من نفس زندگی را به تو که حساس و لطیفی دمیدم.من مرد را در خوابی عمیق فرو بردم و توانستم تو <زن> را با صبر و حوصله و دقت به وجود آورم.
مرد در خواب بود به همین دلیل نتوانست در خلقت من دخالت کند. من تو را از یک استخوان به وجود آوردم. من دنده های قوی حساسی را انتخاب کردم که از قلب و ریه اش محافظت میکند و او را برای انجام آنچه میخواهدحمایت میکند. من تورا به طور کامل خلق کردم. چشمانت را ... آنها را تغییری نده .لبهای تو ...چقدر دوست داشتنی است هنگامی که در نیایش از هم جدا میشوند.
دستانت... بسیار آرام بخش است برای لمس کردن:آری من دستانت را لمس کردم و قلبت را محافظت کردم. از همه ی آنهایی که زندگی میکنند و نفس میکشندتو بیشتر شبیه منی.این تنها دلیلی است که تو را اشرف مخلوقات ساخته ام.
تو میبینی ... تو زن در من زندگی میکنی.آدم در خنکای روز با من راه میرفت و هنوز تنها بود.او نمیتوانست مرا ببیند یا لمس کند تنها حس میکرد به این دلیل هر آن چیزی که میخواستم ادم با من احساس کند در تو به وجود آوردم.
تقدس من شگفتی ام خلوصم عشقم حمایت و حفاظتم را.
تو خاصی چون پرتو منی. مرد تصویر مرا نشان میدهد و زن احساسات مرا.
با هم شما تمامییت خدا را نشان میدهید.
بنابرین مرد با زن به خوبی رفتارمی کند . دوستش دارد و به او احترام میگذارد چرا که او لطیف و حساس است.در صدمه به زن تو به من آسیب میرسانی و آنچه نسبت به او انجام میدهی در حق من انجام داده ای با تحقیر و شکستن او تنها تو به قلب خودت آسیب رسانده ای.
زن مر درا مثل قفسه ی سینه <دنده ها> محافظت میکند و قدرت احساسی را که من به او داده ام با فروتنی و تواضع نشان میدهد.در سکوت و آرامش شگفتی ات را نشان بده.در عشق به او نشان بده که تو مانند قفسه ی سینه درون خود او را محافظت میکنی.