بیاییم دوباره به زندگی برگردیم . . .
زندگی طغیانی است بر تمام درهای بسته و پاسداران بستگی.
هر لحظه ای که در تسلیم بگذرد لحظه ای است که بیهودگی و مرگ
را تعلیم میدهد و گریختن تنها از احساسات کودکانه خبر میدهد اما
تکرار در گریز <من> ثبات در عشق را اثبات میکند . . .
من ایمان دارم که عشق تنها وابستگی نیست
انحلال کامل فردیت است در جمع.
آنچه هر جدایی را تحمل پذیر میکند اندیشه های پایان آن جدایی است.
زندگی تنهایی را نفی میکند و عشق بارورترین تمام میوه های زندگی است.
ما باید بیاموزیم که محبت را از میان دیوارهای سنگی و نگاههای کینه توز
و از میان لحظه های سلطه دیگران بگذرانیم .
نگذاریم که خالی روزها و سنگینی شب ها در اعماق ما جایی از
یاد نرفتن باز کند.
ما برای فرو ریختن آن چه کهنه است آفریده شدیم . در ما دمیدند که
شور آفرین باشیم.ما باید ثابت کنیم که دوباره میتوانیم مهر عشق و
زندگی شادی آفرین را بنا کنیم.
و به یاد بیاوریم که نیاز ما به عشق نیاز ما به تمام ذرات زندگی است
بیاییم دوباره به زندگی برگردیم . . .
برای پارسا جونم.
دوستت دارم یادت نره.