زیر بارون . . .
سلام مامانی عزیزدلم همه ی وجودم نفسم اول از هر چیز مخوام بگم خیلی دوستت دارم . دیروز صبح برای کنترل رشدت رفتیم دکتر خدای مهربونو شکر که همه چیز رو به راهه و قند عسل ما مشکلی نداره بعدش هم بابا ما رو برد خونه ی مامانی <من> مادرم مثل همیشه از دیدن ما خیلی خوشحال شد تو رو بغلش گرفت و من دیگه فراموش شدم بابایی کلی باهات بازی کرد غش غش میخندیدی الاهی قربونت برم خاله مهمون داشت و نتونست بیاد با مامانی حموم کردی هنوزم تو حموم غر میزنی عصر شد و بابا هم از سر کار...
نویسنده :
مامان شیدا
14:31